فقط 60 ثانیه
به تاریخ که مىنگریم، گاهى با صحنههاى بسیار عجیبى روبرو مىشویم.
اگر شخص گمنامى مورد ظلم افراد ناآگاهى واقع شود، شاید قابل تحمّل و توجیه باشد که افراد جاهلى وى را نشناخته و ظلمى به وى روا داشتهاند.
اما وقتى مىبینى عزیزترینها و والاترینها ـ از هر جهت و به اعتراف همه ـ مورد ظلم و جسارت کسانى قرار مىگیرند که هم آنان را مىشناسند و هم مقام و مرتبهشان را قبول دارند، چه باید بگویى؟!
زمانه را که بشناسى، آنوقت شاید اندکى باورت شود که آن تنهاى مظلوم چرا باید محرم رازى نیابد و درد دلش را به چاه بگوید!
تا که نهان گشت به شب، ماه او
از غم آن همسفر راه او
کشت مرا زمزمه با چاه او
پس بشتابید به همراه او
تا گره از عقدهى دل وا کنیم
تکیه به سرمایهى مولا کنیم
اللهم صلّ على محمد و آل محمد و عجّل فرجهم |